شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
اجتماعی

گزارش مجله مهر از آشپزخانه‌ای که برای محرومین تأسیس شده است

توزیع غذا، کلید ورود به دنیای حاشیه شهر و محرومیت‌هاست

توزیع غذا، کلید ورود به دنیای حاشیه شهر و محرومیت‌هاست
آشپزخانه رویش تنها به نیت خدمت به محرومین و نیازمندان تأسیس شده است و در ماه رمضان روزی هزار پرس غذا طبخ و توزیع می‌کند. اما این فقط یک توزیع غذای معمولی نیست
  بزرگنمايي:

به گزارش شاخص بازار به نقل از خبرگزاری مهر خیلی‌ها، حتی موفق‌ترین آدم‌های جامعه، گاهی برایشان اتفاق افتاده که آنقدر در تنگنای مالی و اقتصادی قرار بگیرند که هیچ غذایی برای خوردن نداشته باشند. چرا دروغ بگوییم؟ روزگار گاهی آنقدر تنگ می‌گیرد که داشتن یک پرس غذا هم تبدیل به آرزو می‌شود. اینجاست که اگر خیریه‌ها و نذرهای غذا و برنامه‌های اطعام نیازمندان نباشند، زندگی برای بسیاری از افراد جامعه سخت و جانفرسا می‌شود. حالا دو سالی می‌شود که آشپزخانه رویش با هدف پخت غذا برای نیازمندان حاشیه شهر تأسیس شده و هر هفته غذای گرم بر سر سفره‌های آنها می‌گذارد. آشپزخانه رویش که با همکاری سه گروه «شهدای مدافع حرم»، «شهدای مسجد الجواد (ع)» و «خیریه رویش» فعالیت می‌کند در ماه مبارک رمضان هر روز چراغش روشن است و روزی هزار پرس غذا آماده می‌کند. به همین بهانه پای صحبت «نوید سروآزاد» مدیر خیریه رویش نشسته‌ایم تا از چند و چون آشپزخانه‌ای که تنها برای محرومین فعالیت می‌کند بپرسیم. شاید شما هم این جمله را شنیده باشید که «مگر یک پرس غذای نذری یا توزیع یک ظرف غذا بین محرومین چه سودی دارد و چه دردی از آنها دوا می‌کند؟!».


آشپزخانه رویش چطور تأسیس شد؟

تقریباً دو سال پیش بود که دو سه نفر از دوستان به ما زنگ زدند و گفتند ما توزیع غذا داریم و می‌خواهیم این توزیع را در منطقه‌ای که شما کار جهادی و محرومیت‌زدایی می‌کنید انجام بدهیم. این دوستان به مجموعه رویش آمدند و وقتی نحوه کار ما را دیدند از کار ما خوششان آمد. به همین خاطر گفتند ما آمادگی داریم غذایی که طبخ می‌کنیم را اینجا توزیع کنیم. این سرآغاز همکاری سه گروه بود؛ گروه شهدای مدافع حرم، گروه شهدای مسجد الجواد (ع) و مجموعه رویش. بعد از یک سال دو نفر از اعضای گروه شهدای مدافع حرم به هیأت امنای رویش اضافه شدند و ما یک کار مستمر را با همدیگر شروع کردیم.


کارهای آشپزخانه رویش توسط گروهی از خانم‌ها و همسران‌شان انجام می‌شود

از آنجا که همه فعالیت‌های ما با شفافیت کامل و حساب‌دهی به مردم و خیرین انجام می‌شود و همین باعث می‌شود که خیرین اعتماد کنند و به ما مراجعه کنند، تأسیس آشپزخانه رویش هم با همت خیرین شکل گرفت. مکان آشپزخانه توسط آقای روشن‌روان که هم فرزند شهید و هم برادر دو شهید است اهدا شد، مناسب‌سازی فیزیکی آشپزخانه و خریداری تجهیزات مورد نیاز توسط خیر دیگری تقبل شد و هزینه‌های خریداری برنج و گوشت و حبوبات و … هم توسط مردم. می‌توانم بگویم صفر تا صد کارهای آشپزخانه توسط خیرین انجام گرفته است. طبخ غذا هم توسط بچه‌های داوطلب و خانواده‌هایشان انجام می‌گیرد. پخت غذا از سحر تا ساعت سه بعدازظهر انجام می‌گیرد. قشنگی کار ما در آشپزخانه این است که کار توسط دو گروه خانوادگی انجام می‌گیرد. خانم‌ها بعد از سحر و اذان صبح به آشپزخانه می‌آیند و کارهای پخت خورشت را انجام می‌دهند، ساعت هشت صبح همسران این خانم‌ها جای آنها را می‌گیرند و کار پخت برنج و بعد بسته‌بندی و توزیع غذا را برعهده دارند. کار توزیع غذا در حاشیه شهر هم این‌طوری است که ما از قبل به خانواده‌ها اعلام می‌کنیم که باید کدام شب برای تحویل گرفتن غذا به مجموعه رویش بیایند، بین آنها بن‌های غذا را توزیع می‌کنیم، و بعد خانواده‌های تحت پوشش سر ساعت تشریف می‌آورند و با عزت و احترام کامل غذا را از بچه‌های ما دریافت می‌کنند. غذاها هم بین خانواده‌های تحت پوشش رویش توزیع می‌شود که در منطقه قرقی و جاده سیمان هستند. طبق برنامه‌ریزی ما در ماه مبارک رمضان هر خانواده تحت پوشش رویش ده شب افطار و سحر مهمان رویش هستند که برای افطار حلیم و برای سحر غذای باکیفیت دریافت می‌کنند. ما چهارصد خانواده و سه هزار نفر تحت پوشش داریم که تک تک این سه هزار نفر شناسایی شده‌اند و ما طی یک برنامه‌ریزی مشخص و مدون به انواع نیازهای آنان رسیدگی می‌کنیم. از این تعداد 120 خانواده از خانواده‌های مهاجر افغانستانی هستند، نزدیک 80 خانواده بی‌هویت داریم که هیچ هویت، کارت ملی و شناسنامه‌ای ندارند و 200 خانواده هم ایرانی هستند.


بهترین و باکیفیت‌ترین غذا را برای نیازمندان طبخ می‌کنیم

الآن دو سال است که هر هفته هزار پرس غذا می‌پزیم و بین خانواده‌های تحت پوشش‌مان توزیع می‌کنیم، ولی در ماه مبارک رمضان فعالیت ما روزانه است. یعنی هر روز هزار پرس غذا آماده می‌کنیم و توزیع می‌کنیم. به غیر از پخت روتین هفتگی و پخت روزانه در ماه مبارک رمضان، در بعضی مناسبت‌های دیگر مثل تولد و شهادت معصومین (ع) و مناسبت‌های دیگر مثل عید غدیر و شب عید نوروز هم پخت غذا داریم؛ مثلاً شب عید نوروز سبزی‌پلو با ماهی داریم که قدمتش از آشپزخانه رویش خیلی بیشتر است و تقریباً هفت سال است که شب عید بین حاشیه شهر توزیع می‌کنیم. نکته مهمی که غذای ما دارد این است که ما در آشپزخانه رویش کیفیت را فدای کمیت نمی‌کنیم. یعنی سراغ بعضی غذاها نرفته‌ایم تا فقط تعداد غذاهای پخته‌شده را بالا ببریم. هزار پرس غذا با بهترین کیفیت، با بهترین برنج و گوشت گوسفندی و روغن آماده می‌کنیم. همچنین باید بگویم که تنوع غذایی برای ما خیلی مهم است و این‌طور نیست که مثلاً همیشه قیمه یا قورمه طبخ و توزیع کنیم. سعی می‌کنیم غذاها متنوع باشند. معمولاً بیشترین طبخ ما جوجه کباب، چلوکباب، قیمه، قورمه، مرغ و کرفس است، اما در عید غدیر چلوگوشت یا چلوکباب و شب عید نوروز هم سبزی‌پلو با ماهی می‌پزیم.


مگر یک پرس غذا چقدر اهمیت دارد؟!

اولاً باید بدانیم که اطعام سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است و ما باید این سنت را ادامه بدهیم. ض من اینکه ما شیعه امیرالمومنین (ع) هستیم. حضرت علی (ع) را همه می‌شناسیم و از ابعاد وجودی و رشادت‌ها و شجاعت‌های او آگاه هستیم. اما وقتی خدا می‌خواهد در قرآن درباره او حرف بزند، به دو تا رفتار او اشاره می‌کند که کمک به مستمندان است. آیه «إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوهَ و یؤتُونَ الزَّکوه و هُم راکِعونَ» وقتی در شأن حضرت نازل می‌شود که امیرالمومنین (ع) انگشترش را به در حین رکوع به یک سائل اهدا کرد. همچنین آیه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» وقتی نازل می‌شود که حضرت علی (ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) سه شبانه‌روز درحالی که روزه بودند غذای خودشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند. این درست است که ما نمی‌توانیم در عبادت و رشادت و اخلاص و بزرگی و… به امیرالمومنین (ع) برسیم، ولی در قسمت دوم می‌توانیم به ایشان اقتدا کنیم و اهل اطعام نیازمندان باشیم. خداوند بعد از نماز که بالاترین جایگاه را دارد، از دادن زکات نام می‌برد. بنابراین نباید بگوییم با یک پرس غذا چه کار می‌شود کرد. بالآخره این آدم گرسنه است. آدم گرسنه هم دین و ایمان نمی‌شناسد.


غذا بهانه‌ای برای حل مشکلات بزرگ‌تر است

ضمن اینکه ما فقط غذا توزیع نمی‌کنیم، بلکه به بهانه غذا اتفاقات بزرگ‌تر را رقم می‌زنیم. مثلاً ما خیر را با دو پرس غذا یا یک بسته معیشتی داخل خانه‌ای می‌بریم، وقتی این خیر وارد این خانه می‌شود دردهای این خانواده را با چشم می‌بیند و با پوست و گوشت و استخوان درک می‌کند. درواقع فقر را لمس می‌کند. وقتی این اتفاق می‌افتد، این آدم دیگر بی تفاوت نخواهد بود. باعث می‌شود همین آدم با کارهای ما همراه شود و مشکلات بعدی را حل کند. پس غذا و آن بسته معیشتی گاهی وقت‌ها بهانه‌ای است برای حل مشکلات بعدی. ما الی ماشاالله خیرینی داشته‌ایم که آمده‌اند و با دیدن وضعیت یک خانواده یا کل هزینه‌های یک سال آن خانواده را اهدا کرده‌اند یا برایشان اشتغال ایجاد کرده‌اند و یا هزینه‌های درمان و تحصیل فرزندان‌شان را تقبل کرده‌اند. همچنین ما خیرینی داریم که با یک بازدید مشتری دائم ما شده‌اند و حالا آن‌هایند که دنبال ما هستند تا مشکلی از خانواده‌های نیازمند را حل کنند. خدا آقای شاملو را که به تازگی فوت کردند رحمت کند. ایشان چهارشنبه‌ها به من زنگ می‌زد و می‌گفت یک خانواده را به من معرفی کن تا من استوری کنم و برای رفع مشکل‌شان کمک جمع‌آوری کنم. روز چهارشنبه بود که ایشان استوری می‌کرد و شنبه مشکل آنها حل شده بود.


این سفره‌ها برکت زیادی دارند و کلید ورود به دنیای محرومین هستند

گاهی وقت‌ها مشکلات حاشیه شهر خیلی بزرگ نیست؛ یک جهیزیه است، یک موتور سیکلت برای شروع یک کار است، یک جفت کفش برای رفت و آمد به مدرسه و از این جنس چیزهاست. چیزهایی که برای ما خیلی ریز و بی ارزش است، برای آنها خیلی بزرگ است و این مشکلات باید حل شود. این مشکلات ریز و درشت در کنار توزیع همین غذاها و بسته‌های معیشتی حل می‌شوند. به عنوان کسی که سال‌هاست بین مناطق حاشیه شهر مشهد غذا و بسته‌های غذایی توزیع می‌کنم، باید بگویم این سفره‌ها و توزیع‌ها برکت بسیار زیادی دارند. کلید ورود به دنیای فقر و محرومیت هستند. مثلاً ما خیری داشتیم که وقتی سه تا خانه را بازدید کردند، آنقدر که منقلب شدند دیگر نتوانستند وارد خانه چهارم شوند. همین عزیز خوشبختانه توانستند کمک خوبی برای ما جذب کنند که ما با آن کمک توانستیم مشکل آن سه تا خانواده را حل کنیم. مثلاً خانه‌ای بود که در اوج زمستان بخاری نداشت، پنجره‌هایش شیشه نداشت و خانه آنقدر نم داشت که وقتی روی زمین می‌نشستی پاها و لباس‌هایت خیس می‌شد. اینها حتی حمام و دستشویی نداشتند و برای دستشویی سعی می‌کردند موقع اذان به مسجد بروند و این‌طوری نیازشان را برآورده کنند. پس کسانی که فکر می‌کنند طبخ و توزیع غذا چندان مهم نیست و گره‌ی از کار حاشیه شهر باز نمی‌کند بدانند که اتفاقاً توزیع غذا برکت زیادی دارد و در کنارش اتفاقات بزرگی رقم می‌خورد. مثلاً ما در مجموعه خودمان سیصد دانش‌آموز داشتیم که اینها درس نمی‌خواندند، اما ما توانستیم با همین مدل فعالیت‌ها مشکلات‌شان را حل کنیم و آنها را به مدرسه برگردانیم. همین اتفاق از بسیاری معضلات جلوگیری می‌کند.


شکم گرسنه دین ندارد

وقتی که ما به قشر نیازمند بی‌توجه باشیم، درواقع داریم بزهکار تربیت می‌کنیم. در این فضاست که او به سمت دزدی و خلاف و اعتیاد می‌رود. ولی وقتی ما به او توجه کنیم، باعث می‌شود که در مسیر درست قرار بگیرد. خیلی وقت‌ها این خانواده‌ها به خاطر یک پرس غذا به ورطه ناامیدی و کفر می‌افتند. به نظر من اینکه بعضی می‌گویند با یک پرس غذا چه اتفاقی می‌افتد، القائات شیطان است. همین غذا دادن خیلی وقت‌ها باعث شده مشکلات یک محله مورد توجه قرار بگیرد و حل شود، یا از سقوط یک خانواده جلوگیری کند، چرا که شکم گرسنه دین ندارد. بله، مدینه فاضله این است که ما اشتغال ایجاد کنیم، عزت نفس بدهیم و فضایی را آماده کنیم که این خانواده‌ها بتوانند کار کنند. اما اینها مراحل بعدی است. یک نفر وسع‌اش اهدای یک پرس غذاست، خب باید همین کار را بکند و ما هم بسترش را فراهم می‌کنیم. یک نفر وسع‌اش این است که یک کارخانه راه بیندازد و اینها را ببرد سر کار، او هم باید وظیفه‌اش را انجام بدهد. هرکس باید در حد وسع خودش کاری کند. ضمن اینکه ما در کنار غذا صد تا کار دیگر هم انجام می‌دهیم که انشاالله در فرصتی دیگر به تفصیل درباره فعالیت‌های رویش گفتگو خواهیم کرد. رویش جزو خیریه‌هایی است که مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته و ما از اینکه دفتر رهبری فعالیت بچه‌های ما را رصد کرده و از آنها قدردانی کرده است بسیار خوشحالیم. انشاالله بتوانیم با قدرت بیشتر همین مسیر را ادامه بدهیم.


نظرات شما
آخرین اخبار